عامل اصلی استعفای مهندس بازرگان از زبان علی مطهری!!


عامل اصلی استعفای مهندس بازرگان تسخیر سفارت آمریکا بود!!
علی مطهری در مصاحبه ای در باره مهندس مهدی بازرگان گفت:
  
*از قرائن اینطور فهمیده می‌شود بازرگان معتقد به حکومتی بوده‌اند که مروج اسلام بوده و ضدیت با اسلام نداشته باشد. اما اینکه همه احکام اسلام باید در آن اجرا شود  شاید در نظریه ایشان وجود نداشته باشد و معتقد باشند بخشی از این موارد را باید به خود مردم واگذار کرد. یا در موضوع ولایت‌فقیه، مرحوم بازرگان در جایی عنوان نکرده‌اند که قبول ندارند اما گفتار و رفتار وی نشان می‌دهد از نظر ایشان ولایت‌فقیه، ولایتی صرفا در احکام دین و یک ولایت ایدئولوژیک است.
 
 
*مهندس بازرگان معتقد بود امام(ره) در قم باشند و خیلی در امور اجرایی دخالت نکنند. این نظریه لااقل برای آن دوره درست نبود. ابتدای انقلاب تا استقرار جمهوری اسلامی این دخالت‌ها ضرورت داشت و لازم بود که امام‌خمینی(ره) شرایط را مدیریت کند.

* میان ایشان و امام‌خمینی(ره) اصطکاک وجود داشت و گاهی مهندس بازرگان در مصاحبه‌های خود طعنه می‌زد و در چنین شرایطی شاید دولت ایشان قابل ادامه نبود.

البته به نظر من معرفی ایشان برای نخست‌وزیری دولت موقت از سوی شهیدمطهری، تدبیر بسیار حکیمانه‌ای بود و باعث شد انقلاب زودتر به پیروزی برسد و انقلاب چهره‌ای دموکراتیک پیدا کند، اما این تدبیر برای مدت موقت بود؛ دورانی که گذر کنیم، بنابراین شاهد بودیم مقاومت غربی‌ها با روی کارآمدن دولت موقت کمتر شد و انقلاب سریع‌تر به پیروزی رسید. البته آنها نمی‌توانستند مانع پیروزی انقلاب شوند، اما ممکن بود تلفات بیشتری داشته باشیم.
 
*غربی‌ها مهندس بازرگان را انسان لیبرال و معتدل و آزاد‌اندیشی می‌دانستند، در چنین شرایطی شهیدمطهری ایشان را برای مدت موقت به‌عنوان نخست‌وزیر معرفی کرد تا بعد کنار رود. ظهر آن روزی که استاد مطهری به شهادت رسیدند، سر سفره ناهار بحث آقای بازرگان پیش آمد. ایشان فرمودند همین روزها می‌خواهیم دولت را تغییر دهیم. از نظر ایشان دوره مسوولیت آقای بازرگان دوره‌گذار از انقلاب به استقرار نظام بود. البته با وجود اختلاف‌نظرهای آقای بازرگان و امام(ره)، در مجموع شرایط به‌گونه‌ای نبود که اصلا امکان ادامه کار دولت بازرگان وجود نداشته باشد. ولی شیطنت‌هایی وجود داشت و همین‌طور جنگ قدرتی که همواره وجود دارد.  

 
*عامل اصلی استعفای مهندس بازرگان تسخیر سفارت آمریکا بود. ایشان این کار را قبول نداشت و بارها گفته بود در یک محیط آرام می‌توانم کشور را اداره کنم. حتی تشبیه کرد ما فولکس واگن هستیم که تنها در جاده آسفالت می‌توانیم حرکت کنیم، نه جاده پردست‌انداز و خاکی!
 
* در روز آخر که صحبت مهندس بازرگان بود، من به پدرم گفتم آقای بازرگان اخیرا در مصاحبه‌‌ تلویزیونی گوشه و کنایه می‌زد. ایشان پرسیدند خودت شنیدی یا از دیگران شنیدی؟ گفتم خودم شنیدم. گفتند امام هم از دست ایشان خیلی راضی نیست، همین روزها می‌خواهیم این دولت را برداریم و یک دولت انقلابی روی کار بیاوریم.
 
*اواخر که اصطکاک‌ها رو به افزایش بود شهیدمطهری به‌عنوان عضو موثر و تشکیل‌دهنده شورای انقلاب معتقد بود که بهتر است ایشان کنار گذاشته شود و دولت بازرگان را تمام‌شده تلقی می‌کردند. ولی شاید هنوز این امکان وجود داشت که تفاهم ایجاد شود و شاید شهیدمطهری می‌توانست این کار را بکند، چراکه آقای بازرگان حرف‌شنوی نسبتا خوبی از شهیدمطهری داشت.  به‌هرحال معتقدم اگر شهیدمطهری بود، مسایل به شکل دیگری می‌شد؛ یا همان روزها دولت تغییر می‌کرد یا ایشان موفق می‌شد که این همدلی و هماهنگی را ایجاد کند، چراکه ایشان به مسایل، سیاسی نگاه نمی‌کرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.