روزنامه اعتماد درسرمقاله خود با اشاره به محکومیت محمدرضا رحیمی معاون اول احمدی نژاد نوشت:
میتوان
از آقای احمدینژاد پرسید که آیا از واقعیت اتهامات وارده به معاون اول
خود بیاطلاع بوده است؟ در این صورت آیا بهتر نبود به جای این همه سفر
استانی، یک سفر هم داخل ساختمان ریاست جمهوری انجام میدادند تا از کارهای
بالاترین مقام دولت دستپاک خود مطلع شوند؟ اگر هم اطلاع داشتهاند، چرا او
را همچنان معاون اول خود نگه داشتند و سپس رییس ستاد مبارزه با مفاسد
اقتصادی کردهاند و در پایان نیز نشان خدمت با دهها سکه جایزه به او
دادهاند؟
نتیجه این شده کسی که نشان خدمت جمهوری اسلامی را دارد،
باید اتهام فساد مالی در پاکدستترین دولت تاریخ ایران! ٥ سال و ٩١ روز را
در زندان باشد. آیا او میتواند در زندان آن نشان را بر سینه خود نصب کند و
به مجرمان و سارقان و کلاهبرداران نشان دهد؟ بنابر این در کنار اثبات جرم
و اجرای کیفر، مسوولیت سیاسی را نیز باید متوجه افراد کنیم. همه مسائل
محدود به ارتکاب جرم و کیفر قانونی نمیشود.
پذیرش مسوولیت سیاسی
بسیار مهم است. دولتی که مدعی است دولت پاکی بوده و خود را پاکترین دولت
تاریخ ایران میدانسته است، چگونه میشود که فقط یک قلم از احکام محکومیت
فساد در آن دوره، متوجه نفر دوم کابینه و معاون اول رییسجمهور شود؟ کسی که
رییس مبارزه با فساد نیز بوده است! آیا نام آقای رحیمی در آن لیستی که
همیشه در جیب آقای احمدینژاد بود و هیچگاه هم افشا نشد، نوشته شده بود؟
نکته
مهم دیگر اینکه برخی اصولگرایان درصددند که خود را قهرمان مبارزه با این
فساد بدانند در حالی که آنان از لحاظ سیاسی شریک این جرایم محسوب میشوند.
حمایتهای بیچون و چرای آنان از دولت پیش و مصلحت جویی غالب آنان در
جلوگیری از طرح تخلفات دولتی، بیشترین سهم را در شکلگیری این فسادها داشته
است. تعداد اصولگرایانی که افشاگر فسادهای گذشته بودند اندک است و صدای
آنان در برابر کسانی که بهصورت پایدار و در یک جبهه وسیع از آن دولت دفاع
مطلق میکردند پژواکی نداشت. بالاخره اینکه فکری به حال نشان خدمت داده شده
کنید. آن را پس بگیرید با جوایز داده شدهاش. چون در واقع بهجای خدمت چیز
دیگری انجام شده بوده است. همانطور که جوایز قهرمانان دوپینگ کرده را پس
میگیرند.