وقتی شکم‌هایمان سیر است اما سلول‌هایمان گرسنه!


وقتی شکم‌هایمان سیر است اما سلول‌هایمان گرسنه!
ما گاهی غذا را به دلیل خاصیتی که دارد و گاهی به علت لذتی که خوردن آن به ما می‌دهد، مصرف می‌کنیم.
  
دکتر مجید حاجی‌فرجی، رئیس انستیتو تحقیقات تغذیه‌ای و صنایع غذایی کشور
در دهه‌های اخیر با تغییر شیوه زندگی مردم، جامعه در گذار تغذیه‌ای قرار گرفته و نوع مشکلات تغذیه‌ای آن تغییر کرده است. در دهه‌های قبل، مردم مناطق گسترده‌ای از ایران مانند سایر کشورهای جهان سوم، از سوءتغذیه پروتئینی و انرژی رنج می‌بردند. خوشبختانه در 3 دهه اخیر، با مدیریت مناسب نحوه خورد و خوراک مردم، جز در موارد محدودی و در مناطق محروم (به‌خصوص در میان کودکان و نوجوانان)، دیگر با سوءتغذیه پروتئینی و انرژی مواجه نیستیم. با این حال و همزمان با این تغییر مثبت، با مشکلات دیگری مانند تغییر شیوه زندگی، ماشینی‌شدن زندگی‌ها، کاهش فعالیت‌های روزانه و الگوبرداری از شیوه تغذیه غربی مواجه شده‌ایم. تمام این مشکلات دست به دست هم داده‌اند تا سرانه مصرف غذاهای آماده یا فست‌فودها که غذاهایی پرچرب، پرنمک و پرکالری‌ای هستند، در کشور بالا برود. از آنجا که معمولا فست‌فودها و غذاهای آماده با خوراکی‌های دیگری مانند انواع سس، نوشیدنی‌های گازدار یا پنیر پیتزای چرب مصرف می‌شوند، کالری و نمک دریافتی از یک وعده آنها به‌شدت بالا می‌رود. به‌همین دلیل الگوی سوءتغذیه در کشور تغییر کرده و به‌سمت پرخوری و افزایش دریافت کالری رفته است. افزایش دریافت کالری در طول روز هم نتیجه‌ای جز ابتلای حدود 70-55 درصد از مردم کشورمان به اضافه‌وزن و چاقی نداشته است.

متاسفانه در سال‌های اخیر، افزایش تعداد مبتلایان به اضافه‌وزن و چاقی (به عنوان مادر بیماری‌ها)، نرخ ابتلا به بیماری‌های غیرواگیری مانند دیابت، بیماری‌های قلبی، سرطان‌ها، بیماری‌های کلیوی و سکته‌ها را هم بالا برده است. نکته قابل‌توجه که در این میان از آن غفلت می‌شود این است که بسیاری از مردم کشور ما سیری شکمی دارند ولی بیشتر آنها از گرسنگی سلولی رنج می‌برند. گرسنگی سلولی، برای تمام افراد در تمام گروه‌های سنی و جنسی، زمانی اتفاق می‌افتد که با وجود رفع گرسنگی شکمی دچار کمبود ریزمغذی‌ها باشیم. گرسنگی سلولی در کشور ما مانند برخی جوامع دیگر اتفاق افتاده است و مردم ایران با وجود دریافت کالری کافی، از کمبود ریزمغذی‌هایی مثل کلسیم، روی، آهن، برخی ویتامین‌های گروه B و ویتامین D رنج می‌برند. میزان این کمبود در مناطق مختلف کشور و در میان گروه‌های سنی و جنسی مختلف، متفاوت است اما نسبتا در تمام نقاط کشور شیوع دارد و مجبوریم برای پیشگیری یا درمان گرسنگی سلولی، مواد غذایی را روغنی‌سازی یا مکمل‌های غذایی تجویز کنیم. به‌طور کلی، تغییر نوع سوءتغذیه‌ در کشور و بدون علامت بودن آن، باعث شده بسیاری از افراد در زمان مناسبی متوجه کمبود ریزمغذی‌ها در بدنشان نباشند و زمانی به این مساله پی ببرند که دیگر مدیریت آن سخت شده و عوارض آن بروز کرده است. از این رو، توجه به سیری سلولی جزو سیاست‌های مسئولان بخش غذا و تغذیه در کشور است. البته خود مردم هم باید توجه کافی به آن داشته باشند و فکر نکنند اگر به‌اندازه کافی سیر شدند یا دچار اضافه‌وزن هستند، دیگر هیچ مشکلی از نظر دریافت مواد مغذی ندارند.
حالا شاید این سوال برایتان پیش بیاید که چه اقدام‌هایی برای رفع گرسنگی سلولی می‌توان انجام داد و چطور می‌توانیم با داشتن الگوی غذایی سالم، خطر ابتلا به بیماری‌های غیرواگیر را کاهش دهیم؟ برای دریافتن پاسخ این سوال‌ها، به این چند راهکار ساده توجه کنید:

• از مصرف حجم بالای غذا در یک روز یا یک وعده غذایی پرهیز کنید.
• سفره غذایی‌تان تنوع داشته باشد و تمام گروه‌های غذایی را در تمام وعده‌های غذایی روزانه خود بگنجانید. لبنیات کم‌چرب و گوشت‌های بدون چربی مصرف کنید.
• سهم میوه و سبزی را در برنامه غذایی روزانه خود تاحد ممکن افزایش دهید (9-5 وعده در طول روز)
• سهم چربی‌های اشباع مانند روغن‌های جامد و گوشت‌های پرچرب را در رژیم روزانه‌تان کم کنید و چربی مورد نیاز روزانه خود را از چربی‌های خوب و غیراشباعی مانند روغن زیتون، کانولا، هسته انگور، کنجد و... انتخاب کنید.
• تاحد امکان، روغن جامد و قند و شکر را از رژیم روزانه خود کنار بگذارید.
• به‌جای سرخ‌کردن عمیق مواد غذایی از روش‌هایی مانند تفت دادن، بخارپز، تنوری یا آبپز کردن استفاده کنید. سرخ‌کردن عمیق، علاوه بر کاهش ارزش تغذیه‌ای مواد غذایی، خطر ابتلا به سرطان‌ها را هم افزایش می‌دهد.
• مصرف فست‌فودها و غذاهای آماده را به یکی دو بار در طول ماه کاهش دهید.
• تاحد امکان، دور مصرف نوشابه‌های گازدار و شیرین را خط بکشید.
• مصرف مواد قندی و قندهای ساده مانند شکلات‌ها، بیسکویت‌ها، کیک‌ها و کلوچه‌ها را تا جایی که می‌توانید کم کنید و به‌جای آنها، حجم متعادلی از مغزها و دانه‌های خام را در رژیم غذایی روزانه‌تان بگنجانید. هنگام خرید محصولات غذایی صنعتی به برچسب آنها توجه کنید و خوراکی‌هایی که کمترین قند، نمک و روغن را دارند، بخرید. حداقل روزی 30 دقیقه ورزش هوازی مانند پیاده‌روی، دوچرخه‌سواری یا طناب زدن انجام دهید.
• برنامه‌ریزی برای داشتن مدیریت غذا و تغذیه، به مشورت با متخصص تغذیه که برای همین کار آموزش دیده است، نیاز دارد.

رابطه متقابل تغذیه سالم و سلامت روان

دکتر محمدرضا خدایی، روان‌پزشک، عضو هیات‌علمی دانشکده علوم بهزیستی و توانبخشی
وضع تغذیه و بهداشت روان به هم مربوط است و لازم و ملزوم هم هستند؛ تغذیه مناسب باعث افزایش سلامت روانی و جسم و بهداشت جسم و روان می‌شود و برعکس، سلامت روان و جسم سالم باعث می‌شود فرد تغذیه سالمی داشته باشد و از رژیم غذایی مناسبی پیروی کند. حتما دیده‌اید کسانی که برنامه‌ریزی درستی در تمام مراحل زندگی‌شان دارند، از تفریح و کار گرفته تا امور خانه، برنامه درستی برای تغذیه خود هم دارند چه از نظر فرهنگ و سبد غذایی و چه احساس و هیجان و لذت غذا خوردن. به عبارت دیگر، کسانی که بهداشت و سلامت روانی بهتری دارند و برای حفظ سلامت جسم خود اهمیت قائل هستند، به تغذیه خود هم اهمیت می‌دهند و آنهایی که تغذیه سالمی دارند و بعد زمانی، هیجانی و سلامت موادغذایی‌شان را درنظر می‌گیرند، از نظر روانی و جسمی سالم‌ترند.

ما گاهی غذا را به دلیل خاصیتی که دارد و گاهی به علت لذتی که خوردن آن به ما می‌دهد، مصرف می‌کنیم. یعنی معنای غذا خوردن گاهی از خود غذا پیشی می‌گیرد. مثلا ممکن است بارها در خانه‌مان نان و پنیر خورده باشیم اما اگر همین نان و پنیر را در اردو یا سفری کنار همسفران و دوستان بخوریم، آنچنان لذتی ببریم که مزه‌اش تا سال‌ها زیر زبانمان بماند و همیشه وقتی آن روز را به خاطر می‌آوریم، احساس کنیم بهترین غذا را در طول عمرمان خورده‌ایم. پس مکان خاص و نوع هیجان پشت خوردن غذا می‌تواند مفهوم و حتی مزه غذا را برایمان متفاوت کند. به همین دلیل است که فرهنگ غذا خوردن اهمیت زیادی دارد و باعث بهداشت و سلامت روانی و جسم می‌شود.
برای حفظ سلامت و بهداشت جسم و روان‌ توجه به نکته‌هایی در تغذیه بسیار اهمیت دارد:

• باید غذاهایی بخوریم که متناسب با فرهنگ غذایی منطقه و اقلیم زندگی‌مان است. در قدیم هم اوضاع همین طور بوده؛ یعنی غذاها متناسب با آب و هوا و فرهنگ جامعه‌ها انتخاب می‌شده و افرادی که این غذاها را صرف می‌کرده‌اند، از نظر جسمی و روانی بسیار سالم بوده‌اند. توجه به این نکته بسیار اهمیت دارد و الگوپذیری از فرهنگ تغذیه باید بسیار دقیق باشد تا دچار مشکل نشویم. فرهنگ ایرانی، غذاهای خاص ایرانی را می‌طلبد چون یک ایرانی، ژن ایرانی دارد و از نظر آب و هوا و جغرافیا، کشور ما شرایط خاص خود را دارد پس غذاهایی باید استفاده شود که با مزاج او سازگار باشد و اگر ناگهان بخواهد فرهنگ و سبد غذایی‌اش را تغییر دهد، نه‌تنها ازنظر جسمی دچار مشکل خواهد شد، بلکه سلامت روانش هم تحت تاثیر قرار می‌گیرد.

• زمان غذا خوردن باید نظم داشته باشد. متاسفانه در جوامع شهری امروزی، زمانی را به غذا خوردن اختصاص نمی‌دهیم و هر وقت کارمان تمام شد و احساس کردیم کمی سرمان خلوت شده یا بیکار شده‌ایم، غذا می‌خوریم اما باید حتما غذا خوردنمان نظم داشته باشد و سر ساعتی معین انجام شود. غذا خوردن نوعی هیجان و روش زندگی است نه کاری که از سر اجبار و ناچاری باید انجام شود. در برخی کشورها مثل فرانسه، یکی از زمان‌های تفریحی مهم هنگام غذا خوردن است البته نه به این معنا که زیاد یا برای تفریح می‌خوردند، بلکه منظور این است که از زمانی که برای خوردن غذا صرف می‌کنند، لذت می‌برند و در آن صحبت می‌کنند و هیجان و آداب خاصی برای این کار دارند اما خیلی از ما ایرانی‌ها زمانی که فکر می‌کنیم وقت مرده‌مان است، به غذا خوردن می‌پردازیم و حتی گاهی این کار را در اتومبیل و پشت فرمان با گاز زدن یک ساندویچ با ارزش تغذیه‌ای نه چندان زیاد، انجام می‌دهیم آن هم درحالی که استرس رسیدن به مقصد و جریمه شدن به‌دلیل خطای نوشیدن و خوردن پشت فرمان را داریم!

• غذا خوردن برای خیلی از ما به معنای شکم پر کردن و رهایی از آزار گرسنگی و مالش معده است غافل از اینکه این نوع تغذیه نه تنها نامناسب است و هیچ لذتی به ما نمی‌دهد، بلکه باعث می‌شود دچار ناراحتی‌های گوارشی و چاقی شویم و تناسب انداممان را از دست بدهیم. ظاهر نامناسب هم مزید بر علت می‌شود و سلامت روانی را به خطر می‌اندازد.

• بهتر است سعی کنیم زمانی را برای صرف غذا درنظر بگیریم که بتوانیم در جمع باشیم و درکنار دوستان یا اعضای خانواده غذا بخوریم. اگر بتوانیم در خانه باشیم که چه بهتر و به جای اینکه پای تلویزیون به این کار بپردازیم، از حضور اعضای خانواده و دوستان لذت ببریم. این کار باعث ایجاد محبت بین ما و آنها می‌شود و سلامت روانی را ارتقا می‌دهد.

کاهش روابط عاطفی، افزایش مشکل تغذیه‌ای

دکتر مجید ابهری، متخصص علوم‌رفتاری، رفتارشناس و آسیب‌شناس اجتماعی، عضو هیات علمی دانشگاه علوم‌پزشکی
تغییر شیوه زندگی علاوه بر آنکه بر ظاهر، پوشش و آرایش و پیرایش افراد اثر می‌گذارد، بر نوع تغذیه و رژیم غذایی آنها نیز اثر عمیقی دارد. رفتار غذایی مردم ما در دهه اخیر از غذاهای سنتی به غذاهای فست‌فود و آماده تغییر کرده است. از نگاه رفتارشناسی، این تغییر نه‌تنها صفا، صمیمیت و روابط عاطفی و سر سفره نشستن اعضای خانواده را در کنار هم از بین برده، بلکه باعث شده سلامت افراد به خطر بیفتد و شیوع بیماری‌هایی نظیر افزایش چربی، کلسترول و تری‌گلیسرید و چاقی را در پی دارد که عواقب ناخوشایندی دارند.
متاسفانه امروزه پدر و مادرها به جای توجه به مناسب و سالم بودن رژیم غذایی فرزندان خود، آنها را به مصرف ساندویچ و غذاهای آماده عادت می‌دهند. مردم ما در دهه اخیر رکورددار سرانه مصرف نمک در جهان شده و در کنار آن، با مصرف چربی‌های اشباع و غذاهای آماده خود را در معرض ابتلا به بیماری‌های مختلفی قرار داده‌اند.
باید توجه داشت انتخاب آگاهانه یا ناآگاهانه این نوع رژیم‌های غذایی، حرکت به سوی مرگ آنی و سکته‌های مغزی و قلبی خواهد بود اما کسانی که این نوع رژیم‌های غذایی را در پیش گرفته‌اند، به این موضوع توجه چندانی نمی‌کنند. تغییر شیوه زندگی، بر نگاه انسان به محیط خود نیز اثرگذار خواهد بود و ممکن است روشی را در زندگی انتخاب کند که غیر از مسیر عادی و درست زندگی‌اش است. بروز بیماری‌های مختلف بر اثر افراط و تفریط در خوردن باعث شده 30 درصد فرزندان ما دچار چاقی مفرط باشند. در دنیای امروز، کم‌تحرکی، استفاده از امکانات و تسهیلات ماشینی و مکانیزه‌ مثل آسانسور، پله‌برقی، خودرو، تلفن‌همراه و... عوارضی داشته که در شیوع ابتلا به فشارخون و دیگر بیماری‌ها باید آثارش را جستجو کرد.

از طرفی، با توجه به مشکلات محیطی، اقتصادی و اشتغال روزمره اعضا، امروزه 70 درصد خانواده‌های ایرانی در کنار هم و سر یک سفره غذا نمی‌خورند و هر کدام از اعضا جداگانه غذایشان را صرف می‌کنند. این اتفاق، علاوه بر آنکه ارتباط گفتاری اعضای خانواده‌های ایرانی را به 17 دقیقه در روز رسانده، باعث کاهش روابط عاطفی و کم شدن توجه به مشکلات فرزندان و حتی والدین شده است. اگر بخواهیم این شیوه امروزی زندگی را با 30 سال قبل مقایسه کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که نشستن کنار سفره و استشمام بوی خوش غذای خانگی قبل از خوردن آن، نه‌تنها اشتها‌آور بود بلکه فرزندان را به نشستن دور سفره و کنار والدین ترغیب و دعوت می‌کرد. امروزه اگر از فرزندان خانواده‌ها بپرسیم آخرین باری که کنار پدر و مادر خود غذا خوردید کی بود، احتمالا کوتاه‌ترین مدتی که ذکر می‌کنند، می‌تواند 10 تا 15 روز قبل باشد! در حالی که علت وجود پیوستگی عاطفی بین افراد خانواده‌های روزگار گذشته، نشستن سر سفره گپ و گفت در این زمان بود. البته نهادینه شدن مهر و عاطفه فقط با خوردن اتفاق نمی‌افتد، بلکه نشستن کنار هم و دور هم ماندن بعد از غذا هم در آن تاثیر داشت اما امروزه خانواده‌ها به جای این کار، پای سریال‌های ماهواره‌ای و تلویزیونی می‌نشینند و در نتیجه ارتباط عاطفی و گفتاری‌شان هر روز بیشتر رنگ می‌بازد تا آنجا که بچه‌ها ترجیح می‌دهند به بازی با تلفن‌همراه و رایانه بپردازند نه اینکه با پدر و مادر طرف صحبت شوند. خیلی از والدین امروزی بیشتر وقت خود را پای سریال‌های ماهواره‌ای می‌گذرانند و جالب اینکه از رواج بی‌عاطفگی در جامعه امروز و بین خود و همسرشان گله می‌کنند! تاثیر این سریال‌ها نه‌تنها بر روابط عاطفی زوج‌ها بلکه بر نظام فرهنگی جامعه است.

همه اینها باعث می‌شود حواسمان بیشتر به تغییر شیوه زندگی از اسلامی و ایرانی به غربی باشد که نه‌تنها اثرهای متعددی بر ظاهر ما دارد بلکه اصلی‌ترین آسیب را به نظام خانواده، رژیم غذایی و سلامت جسم، روان و فکرمان می‌زند. با توجه به تغییرهای ملموس شیوه زندگی خیلی از ما ایرانی‌ها، رسانه‌ها می‌توانند در هدایت افکار عمومی به شیوه زندگی اصیل اسلامی و ایرانی، نقش و جایگاه بارز و ممتازی داشته باشند. صدا و سیما باید مسائل عاطفی و خانوادگی و نظام عاطفی خانواده را محور اساسی و دستمایه تدوین تولید محصولات فرهنگی اعم از فیلم، سریال‌ها و برگزاری میزگردها، قرار دهد چراکه در میدان رقابت امروزی رسانه‌ها اگر بخواهیم اندکی غفلت کنیم، شاید روزی برسد که زمانی برای جبران از دست رفته‌ها نداشته باشیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.