هاشمی رفسنجانی نیاز به ابزار و اختیار دارد


هاشمی رفسنجانی نیاز به ابزار و اختیار دارد
8 سال جنگ تحمیلی و8 سال عملکرد دولت‌های نهم و دهم به هر حال تاثیراتی در روحیه جامعه گذاشته است.
  
این روزها روابط ایران و عربستان یکی از موضوعات اصلی در سیاست خارجی ایران است که پیش‌بینی می‌شود پس از مرگ ملک عبدا... در روز جمعه این روابط شکل دیگری به خود بگیرد. اولین شخصیت در کشور که بعد از مطرح شدن روابط با عربستان به ذهن خطور می‌کند، آیت‌ا...‌هاشمی است که به گفته محمد‌هاشمی، او برای حل مشکلات بین دو کشور آمادگی دارد اما در کنار آن نیازمند اختیاراتی است که به وی تفویض شود. عربستان چندی است که قیمت نفت را کاهش داده و این موضوع اثر مستقیم بر اقتصاد ایران که اقتصاد نفتی خوانده می‌شود دارد. اما آیا این اقدام عربستان به نوعی پیام به کشورهای 1+5 به‌ویژه آمریکاست که توافق با ایران نداشته باشند یا کمک به آنها درجهت تحت فشار قراردادن ایران برای امضای توافقنامه؟

گفت وگوی محمد‌هاشمی را در ادامه می‌خوانید:
 
 روابط ایران و عربستان و به تبع آن کاهش قیمت نفت از سوی عربستان، به‌طور طبیعی بسیاری از برنامه‌های اقتصادی کشور ازجمله بودجه سال 94 را دچار تغییراتی خواهد کرد. این موضوع را چگونه تحلیل می‌کنید؟

تاثیرات روابط ایران با عربستان در کاهش قیمت نفت مشخص است. بحثی که وجود دارد، چنین است که طبق آنچه رسانه‌ها نوشتند و در اخبار گفته شد، در طول دوره مذاکرات عربستان تلاش زیادی داشت که توافقنامه در تاریخ معین امضا نشود و برای نیل به هدف خود سعی فراوانی کرده است. آنطور که برخی رسانه‌ها نوشتند که از صحت آن اطلاع کافی ندارم، پیشنهاد عربستان اینگونه بود با کاهش قیمت نفت می‌توان ایران را مجبور به پذیرش شرایطی کرد که مدنظر آمریکاست. در زمان امضای قرارداد اختلاف‌نظر وجود داشت و برای همین موضوع، امضایی در ذیل توافقنامه نقش نبست. گفته می‌شود وزیرخارجه عربستان در مذاکراتی که در روز آخر با آقای جان کری در فرودگاه وین داشت، به وزیرخارجه آمریکا قول داد کاری صورت دهد تا ایران تعهدات را بپذیرد. که در این راستا مبنا را بر کاهش قیمت نفت گذاشتند که البته اقدام دور از انتظاری بود. نفت از جمله سرمایه‌های امت اسلامی است و البته کشورهای دیگر هم از این نعمت بهره‌مند هستند. چنین اقدامی که نفت با قیمت بسیار ارزان در بازار برای مخالفت با یک کشور دیگر یا در راستای سیاست‌های یک کشور استعماری عرضه شود، راه درستی نیست که متاسفانه از سوی عربستان انتخاب شده است.

 از سوی دیگر این بحث هم وجود دارد که اگر ایران با 1+5 به توافق برسد، به ضرر عربستان است چون قدرت ایران به‌عنوان کشور اول منطقه بیش از پیش تثبیت می‌شود. اینطور نیست؟

این هم کاملا درست است. یکی از نگرانی‌هایی که برخی روزنامه‌های منطقه و کشورهای غربی به آن اشاره کردند، اینچنین بود که عربستان نگران آن است اگر رابطه ایران و آمریکا بهبود پیدا کند و اصلا اگر رابطه‌ای برقرار شود، آنگاه عربستان اهمیت خودش در منطقه را از دست بدهد و کشوری در حاشیه تحولات منطقه محسوب شود بنابراین برای جلوگیری از وقوع چنین وضعیتی، عربستان از راه‌هایی که می‌توانست به آمریکا فشار بیاورد یا در راستای قولی که به آمریکا داده است، استفاده می‌کند که یکی از این راه‌ها، کاهش قیمت نفت است. آنچه اشاره کردید به‌عنوان یکی از دلایل، مطرح شده و سوژه‌ای است که برخی روزنامه‌ها به آن پرداختند و مقالاتی هم نوشتند که نگرانی عربستان از تجدید رابطه ایران و آمریکا در این راستاست که عربستان اهمیت خودش را در منطقه از دست بدهد.

 چرا عربستان به این میزان در مورد بهبود روابط ایران و آمریکا حساسیت دارد؟

 قبل از انقلاب، آمریکا دارای تسلط زیادی بر ایران بود و این کشور را در منطقه داشت، اسرائیل هم به‌عنوان دولت‌ وابسته به آمریکا به ایران نزدیک شده بود. در آن برهه، اعراب و کشورهای عربی منطقه هیچ‌کدام با آمریکا نبودند و آمریکا هیچ مشکلی نداشت، مشکلاتش در منطقه حل شده بود، به هر حال سیاست‌هایش را اجرا می‌کرد و امنیت اسرائیل هم به قول خودشان تامین بود. حتی کشور قدرتمندی مثل مصر که همسایه رژیم‌صهیونیستی هم هست، نمی‌توانست امنیت خودش را به خطر بیندازد اما بعد از انقلاب اسلامی بود که آمریکا، ایران را از دست داد و ایران از جرگه کشورهای آمریکایی یا دنباله رو آمریکا خارج شد. به‌‌رغم اینکه همه کشورهای عربی تابع و دنباله‌رو سیاست‌های آمریکا هستند اما مشکلات آمریکا در منطقه چندین برابر شده و به هیچ وجه قادر به حل مشکلات منطقه بدون حضور ایران نیست. در اهمیت این مطالب رسانه‌های غربی نوشته بودند و مقایسه‌ای بین ایران قبل از انقلاب که شاه بود و ایران در جرگه کشورها غربی محسوب می‌شد با ایران پس از انقلاب که کشورمان از آمریکا جدا شده بود، صورت گرفته بود. به‌رغم اینکه بعد از انقلاب، عربستان هم به صف حامیان آمریکا در منطقه پیوست، مشکلات آمریکا چند برابر شده و امنیت اسراییل مثل قبل نیست، این رژیم دیگر آن دژ شکست‌ناپذیر نیست و همان طور که دیدید در چندین عملیات ازجمله جنگ 33 روزه و... اسرائیل در برابر گروه‌های جهادی نتوانست کاری انجام دهد و 3 بار مجبور شدند به ادعای خودشان آتش‌بس را بپذیرند بنابراین این نوع مقایسه‌ها و این نوع مطالب وجود دارد.

 پس نگرانی عربستان به حق است.

 بله؛ نگرانی عربستان هم نگرانی درستی است اما در این نگرانی و در این وضعیت یک نکته مهم وجود دارد که در همین مذاکرات، خودش را نشان داد و کمتر دیدم که رسانه‌‌ها به این نکته بپردازند. اگر این وضعی که توضیح دادم نسبت به جایگاه ایران و روابط ایران و آمریکا موجب نگرانی عربستان است و به این دلیل تلاش می‌کند که ایران و آمریکا رابطه‌ای برقرار نکنند و توافقی انجام نشود معنایش این است که به آمریکا اعتماد کرده اما من می‌گویم که آمریکا قابل اعتماد نیست.

 بر چه اساسی آمریکا را غیرقابل اعتماد می‌دانید؟

در همین منطقه خود ما و خاورمیانه صدام بیشترین خدمت را به آمریکا کرد، با ایران جنگید و 8 سال جنگ کرد و هر آنچه در توان داشت، استفاده کرد به نحوی که کاری نمانده بود صدام برای آمریکا انجام ندهد اما وقتی که مصرفش تمام شد، مشاهده کردید با چه وضع رقت‌باری صدام را کنار گذاشتند، او مدت‌ها در تونل زندگی کرد و بعد هم با چه وضعی محاکمه و اعدام شد. با اینکه وقتی آمریکایی‌ها به لیبی گفتند آنچه درباره پرونده هسته‌ای دارید تحویل دهید، قذافی همه را بار کشتی کرد و به آمریکا فرستاد و در قضایای دیگر کاملا به آمریکایی‌ها سرویس می‌داد اما مشاهده کردید وقتی تاریخ مصرفش تمام شد، به چه روزی افتاد؛ کشورهای دیگری هم مشابه لیبی و عراق بودند بنابراین به آمریکایی‌ها نمی‌توان اعتماد کرد و اگر کشوری در منطقه نگران آینده خودش است، باید بداند آنچه می‌تواند کشورش را ایمن کند و رابطه مسالمت‌آمیز و حسن همجواری بین کشورها برقرار کند،تعاملات و همکاری‌های منطقه‌ای است.

 به هرحال برخی کشورهای منطقه امنیت خود را در ناوهای آمریکایی یا سپرهای دفاعی کشورهای اروپایی جست‌وجو می‌کنند.

 ایران بارها اعلام کرده با حضور هر ابرقدرت و نیروهای نظامی آنها در منطقه مخالف است. امنیت منطقه را باید کشور‌های منطقه تامین کنند حتی وقتی ایران در وضعیت جنگ قرار داشت، توسط کویت زمینه حضور آمریکایی به منطقه فراهم شد، روسیه خیال کرد حالا که آمریکا آمده پس آنها هم باید این امکان را داشته باشند و این درخواست را کردند که به خلیج‌فارس بیایند اما ایران مخالفت کرد و گفت که «نیاز به حضور شما نیست. ما مخالف این هستیم که امنیت منطقه توسط بیگانگان تامین شود. دولت‌های منطقه می‌توانند امنیت خودشان را حفظ کنند». زمانی که در وزارت خارجه حضور داشتم سفر عبوری به امارات پیش آمد و آنجا وقتی آقای شیخ زائد که آن موقع رئیس امارات بود و اکنون دیگر نیست، از طریق سفیر ایران از این حضور مطلع شد، دیداری تدارک دید و ملاقات کردیم. او تمام کابینه خودش که اکثر آنها فرزنداش بودند را صدا کرد. اتفاقا شب اول ماه رمضان بود که بعد از افطار جلسه‌ای برگزار شد من این مطالب را گفتم و نگرانی‌هایشان را مطرح کردند، گفتم ایران به ابرقدرت شوروی اجازه حضور نداد اما اعراب از آمریکا دعوت به حضور در منطقه کردند که پایگاه نظامی داشته باشند و امنیتشان تامین شود. این اشتباه است و درست نیست البته ایشان مواضع ما را تائید می‌کرد بنابراین کسی که بخواهد با طناب پوسیده به چاه برود به ته چاه می‌افتد.

 پس با توجه به دیدگاه شما درباره آمریکا و اینکه آنها را غیرقابل اطمینان تعریف می‌کنید، به‌طور کلی با برقراری رابطه با این کشور هم مخالف هستید. درست است؟

آنچه من اشاره کردم درباره رابطه با آمریکا نبود بلکه منظورم اتکا به آمریکاست. می‌گویم این صحبت‌هایی که در رسانه‌ها مبنی نگرانی عربستان از ارتباط ایران با آمریکاست، نگرانی اشتباهی است چون ایران هیچ‌گاه به آمریکا اتکا نخواهد کرد. عربستان هم نمی‌تواند به آمریکا اتکا کند چون آمریکا قابل اعتماد نیست؛ این موضوعاتی را که در پاسخ سوال قبل گفتم ربطی به رابطه ما با آمریکا ندارد و محل بحث در این مورد نبود؛ موضوع این بود که آیا عربستان یا کشوری دیگر می‌توانند به آمریکا متکی باشند که پاسخ من خیر است چون آمریکا نشان داد که وفادار نیست. مثلا آمریکا القاعده را به کمک عربستان و کشورهای دیگر به‌وجود آورد و وقتی مشاهده کرد چه وضعیتی پیش آمد، قصد از بین‌بردن القاعده را کرد یا در مورد دیگری، آمریکا چقدر در افغانستان جنایت و بمباران کرد و در آخر نتوانست موفق شود. داعش را خودشان به‌وجود آوردند و حمایت کردند اما الان در آن ماندند و ائتلاف برای از بین بردن داعش تشکیل دادند. اخیرا نخست‌وزیر سابق فرانسه صراحتا اعلام کرد که داعش نتیجه سیاست‌های غرب است و آنها را غرب به‌وجود آورده است. از این صریح‌تر نمی‌شد درباره ریشه تشکیل داعش سخن گفت. الان هم در ظاهر می‌گویند که باید داعش را از بین ببرند بنابراین اتکا به یک کشور یا ابرقدرتی مثل آمریکا منطقی نیست چون تاریخ نشان داده که آنها وفادار نیستند و همواره به دنبال منافع خودشان هستند بدین معنا که هر گاه در محل دیگر منافعشان تامین شود، به آنجا می‌روند.

 روابط ایران و آمریکا متفاوت است.

روابط با اتکا فرق دارد. می‌توانیم رابطه داشته باشیم اما متکی نباشیم و مستقل باشیم. نباید دنباله‌رو باشیم، بحث رابطه مساله دیگری است. مثلا رابطه سیاسی یا اقتصادی  می‌تواند مفید یا مضر باشد و بستگی به نوع رابطه و حفظ استقلال دارد، رابطه باید بر مبنای احترام و حفظ منافع متقابل باشد که این، عرف دیپلماتیک در همه کشورهاست. آن رابطه‌ای در دنیای سیاست پذیرفته نیست که رابطه استعماری و یک‌طرفه باشد و یک کشور بخواهد دنباله‌رو سیاست‌های کشور دیگری باشد یعنی هر آنچه آن کشور می‌گوید را اجرا کند. زمان شاه گفته می‌شد که شاه ژاندارم منطقه است و سفارت آمریکا در ایران، مرکز فرماندهی سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا بود؛ این نوع رابطه مناسب نیست و به آن رابطه نمی‌گویند. در ادبیات سیاسی و دیپلماتیک این نوع رابطه پذیرفته نیست و رابطه استعماری و استثماری است که قابل قبول نیست. زمانی که مصدق دنبال ملی شدن صنعت نفت کشور بود، حزب توده در ایران نفوذ داشت و فعال بود. مصدق می‌گفت موازنه منفی یعنی نفت به انگلیس ندهیم و حزب توده اعتقاد داشت که موازنه مثبت باشد یعنی اگر انگلیس نفت جنوب را می‌برد ما نفت شمال را به شوروی بدهیم. یعنی یک دست را که قطع کردیم، دست دیگرمان را هم قطع کنیم که موازنه باشد. این رابطه را کسی نمی‌پسندد و اصلا رابطه مناسبی برای کشور مستقل نیست.

 درمورد آمریکا بحث بهبود روابط مطرح است و برخی مذاکرات هسته‌ای را زمینه خوبی برای این بهبود می‌دانند. شما هم همین نظر را دارید؟

بله اما هیات مذاکره‌کننده اعلام می‌کند که مذاکرات کنونی با هیات آمریکایی صرفا در چارچوب 1+5 و برنامه هسته‌ای است و مذاکره دیگری وجود ندارد بنابراین در شرایط فعلی بر اساس آن مسئولیتی که دارند، مذاکره می‌کنند و موضوع مذاکره ایران و آمریکا همانطور که  ظریف در دیدار با وزیرخارجه قبرس اعلام کرد در چارچوب برنامه هسته‌ای و 1+5 است و مربوط به روابط دوجانبه نیست.

 بعید نیست این مذاکرات بازهم به نتیجه نرسد و ادامه پیدا کند.

بله، ممکن است. امکان هر موضوعی وجود دارد حتی امکان دارد این مذاکرات در مورد پرونده هسته‌ای به مذاکرات فرسایشی تبدیل شود و مدت‌ها ادامه پیدا کند چون مجموع سیاست منطقه‌ای آمریکا که مقدار زیادی توجه به اسرائیل و حفظ امنیت این رژیم دارند، از سوی آمریکا مورد توجه است. سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا مبتنی بر محور امنیت اسرائیل است و فرقی هم بین حزب جمهوریخواه و دموکرات نیست. محور سیاست منطقه خاورمیانه آمریکا حفظ امنیت اسرائیل است و آن را خط قرمز خودشان می‌دانند. در این مذاکرات اخیر هم مشاهده کردید که اسرائیلی‌ها تلاش زیادی داشتند که مانع توافق شوند و در کنار این رژیم، عربستان و برخی کشورهای دیگر چنین تلاشی را داشتند اما متاسفانه طبق آنچه در روزهای بعد منتشر شد، چین و روسیه هم مخالف قرارداد بودند و در به امضا نرسیدن توافق نقش داشتند. این تلاش‌ها برای عدم به امضا رسیدن توافق نشان داد کشورهایی صرفا به دنبال منافع خودشان هستند، تا جایی که بتوانند از کشور دیگر سوءاستفاده می‌کنند و در مسیر هر رابطه‌ای که به ضرر خودشان بدانند، سنگ‌اندازی می‌کنند.

 اگرچه به نظر می‌رسد نوعی آرامش در فضای مذاکرات وجود دارد اما نمی‌توان از تعداد کشورهای مخالف توافق که شما اشاره داشتید به‌راحتی عبور کرد. مخالفان زیاد شده‌اند یا صدایشان بلندتر است؟
 پیچیدگی مذاکرات هسته‌ای این دوره چنین است که تعداد مخالفان توافق بیشتر شده است یعنی هیات مذاکره با 2 تا 3 جبهه مواجه است. یک جبهه کشورهایی مثل چین و روسیه است که اعلام کردند موافق نیستند. جبهه دیگر جبهه منطقه است که عربستان، رژیم صهیونیستی، امارات و قطر و برخی کشورهای حوزه خلیج‌فارس... را دربرمی‌گیرد و یک جبهه هم  جبهه داخلی است یعنی هیات مذاکره‌‌کننده هسته‌ای در داخل هم با مخالفینی مواجه است که به‌طور مرتب در بحث‌هایی که نام نقد بر آن می‌گذارند در راستای تاثیرگذاری بر مذاکرات ایفای نقش می‌کنند یا برخی رفتارها که با هیات مذاکره‌کننده و وزیرخارجه می‌شود نشان‌دهنده جبهه‌گیری در داخل است.  بنابراین این 3 جبهه اکنون وجود دارد و به همین دلیل مذاکرات از حساسیت و پیچیدگی خاصی برخوردار است و ممکن است به فرسایشی تبدیل شود.

 فرسایشی به نفع ایران است؟

فرسایشی هم می‌تواند مثبت و هم منفی باشد. یکسری از تحریم‌ها آثار سوء داشته و دارد. نمی‌توان منکر شد که تحریم به گفته برخی اعضای دولت گذشته یک کاغذپاره است چون اصلا کاغذپاره نیست، تحریم‌ها و قطعنامه‌ها علیه کشور تاثیر داشته و دارد. به‌ویژه این تاثیرگذاری در مسائل اقتصاد مشهودتر است. هرچه مذاکرات فرسایشی‌تر شود، آثار روانی تحریم‌ها در داخل بیشتر می‌شود. ممکن است بگویند از  کانال‌هایی جنس مورد نیاز تامین می‌شود و تا امروز هم تامین شده است اما به چه قیمتی؟ قیمتی که برای آن پرداخت می‌شود قیمت بالاتر از نرخ واقعی است. آن واسطه و آن دلال هم هزینه خودش را روی قیمت جنس می‌کشد بنابراین از این جهت، تاثیر منفی بر اقتصاد دارد.

البته این تحریم‌ها آثار مثبتی دارد که در گذشته هم شاهد آن بودیم بدان معنا که اگر امیدمان به خارج کشور قطع شود، اتکا به داخل بیشتر خواهد شد و احساس می‌شود هرچه نیاز داریم با توجه به استعدادها و امکاناتی که در داخل کشور وجود دارد تامین خواهد شد. نمونه آن در همین برنامه هسته‌ای یا در بحث نظامی است. الان قدرت موشکی ایران، قدرت بسیار قابل‌توجهی در منطقه است. در روزی که انقلاب شد به این اندازه قدرت نداشتیم و وابسته بودیم . یک گلوله هم نمی‌توانستیم بسازیم اما الان به جایی رسیدیم که رقبا و دشمنان روی قدرت موشکی ایران حساب باز کردند و تبدیل به یک قدرت بازدارنده شده است. همین توان موشکی با قدرت نظامی اثر بازدارندگی برای دشمنان دارد که ناچار هستند یکسری مسائل را رعایت کنند. در حوزه دارو، ژنتیکی و علمی ایران توانسته در این سال‌ها به نتایج خوبی برسد. یکسری مشکلات وجود دارد اما اگر امید داشته باشیم که دیگران بیایند و این مشکلات را برای ما حل کنند، انتظار درستی نیست چرا که ممکن است در چنین وضعیتی، اندیشه، تفکر و تلاش خودمان را استفاده نکنیم و به امید دیگران باشیم. اگر امید به خارج را قطع کنیم، می‌توانیم در این حوزه‌ها هم مشکلات خود را حل کنیم البته سختی دارد اما باید سختی‌ها را تحمل کرد اما نتیجه سختی می‌تواند شیرین باشد پس وقتی مذاکرات فرسایشی باشد دو بعد دارد. اگر از این بعد به آن نگاه شود که در بلندمدت به نفع است و اگر در کوتاه مدت به مشکلاتی که الان از نظر اقتصادی و روابط وجود دارد، نگاه شود، ممکن است به ضرر باشد و آثار منفی داشته باشد بنابراین این موضوع بحث یک‌جانبه نیست بلکه بستگی به آن دارد که چه نگاهی به آن شود.

 8 سال جنگ تحمیلی و 8 سال عملکرد دولت‌های نهم و دهم به هر حال تاثیراتی در روحیه جامعه گذاشته است. بازهم گفته می‌شود صبر. فکر می‌کنید جامعه پذیرای این صبوری خواهد بود؟

درست است اما 8 سال جنگیدند که ثمره آن، حفظ استقلال کشور بود و اینها مسائلی نیست که در جاهای دیگر نباشد یا راحت به‌دست بیاید. به هر حال راه استقلال، راه سخت و پرپیچ و خمی است اما وقتی به مقصد برسی در آن زمان نتیجه شیرین است. چنین موضوعی را تاریخ نشان می‌دهد. استقلال به‌معنای واقعی در همه حوزه‌ها به سختی کسب می‌شود اما نتیجه آن مشروط بر آن است که تحمل شود تا راه پر پیچ و خم را جلو رود و به مقصد برسد.

 برخی مدت‌هاست که بهترین راه‌حل اختلافات با عربستان را در اندیشه و تدبیر آیت‌ا... ‌هاشمی می‌جویند یعنی بر این اعتقاد هستند که دیدار ایشان یا حتی نامه‌ای سبب گشایش‌هایی در روابط  دو کشور می‌شود. چرا آقای‌هاشمی اقدامی در این زمینه ندارد؟

آقای ‌هاشمی شخصا پاسخ این سوال را دادند و پاسخشان خیلی هم صریح بود. ایشان گفتند «اگر رهبری از من بخواهند می‌روم و برای حل مشکلات تلاش می‌کنم». در اینکه آقای ‌هاشمی و مرحوم ملک عبدا... در مقطعی روابط خوبی داشتند و آن روابط باعث حل مشکلات بین ایران و عربستان شد و تاثیر منطقه‌ای و حتی بین‌المللی هم داشت شکی نیست اما به قول معروف این جزو تاریخ گذشته ماست. اکنون باید بدانیم که شرایط با گذشته فرق کرده، مسائل منطقه متعدد شده است و بحث عراق و سوریه و یمن و مصر و کشورهای مخالف مطرح است؛ از سوی دیگر بحث روابط با آمریکا و مسائلی از این قبیل هم هست بنابراین باید دانست اگر آقای ‌هاشمی یا هر فرد که بخواهد برای حل قضایا برود، در شرایط فعلی به یک توصیه نیست که بگویند ما می‌گوییم و شما هم به یک توصیه ما عمل کنید بلکه باید راهکار عملی وجود داشته باشد و کمیته‌هایی تشکیل شود تا مسائل را بررسی کرده و راه‌حل مرضی‌الطرفین پیدا شود و یکجانبه‌گری نباشد.

لازمه حل یک مشکل سیاسی، بین‌المللی و منطقه‌ای، دارابودن اختیارات است و باید امکانات و ابزاری داشته باشد و تنها رابطه شخصی دو نفر نمی‌تواند به حل موضوع کمک کند. با درنظر گرفتن این مسائل آقای ‌هاشمی اظهارنظر کردند که وقت زیادی از آن نمی‌گذرد. او گفت اگر رهبری بخواهند من می‌روم و معنایش این است که اگر رهبری بخواهند حتما آقای ‌هاشمی باید اختیارات و ابزاری  داشته باشد که بنشینند و مذاکره کنند. چند کمیته تشکیل دهند و اهدافی را تعیین و به راه‌حل‌هایی برسند چون الان دیگر مسائل ایران و عربستان مثل گذشته مسائل دوجانبه نیست که می‌توانست با صحبت‌های آقای‌ هاشمی که رئیس‌جمهور بودند و اختیاراتی داشتند و دستور ملک عبدا... که پادشاه بود، انجام شود.

 نمونه‌ای از این توصیه و اجرا از سوی عربستان در خاطر دارید؟

بله؛ یک خاطره دارم که نشان دهم در آن مقطع مسائل قابل حل بود. آقای ‌هاشمی سفری به عربستان رفت، در مدینه برای ایرانیان و شیعیان در زیارت بقیع سخت می‌گرفتند و محدودیت‌های زیادی قائل شده بودند. موقع نهار آقای عبدا... میزبان آقای ‌هاشمی بود و در همان مراسم آقای‌ هاشمی به عبدا... گفتند که من از شما می‌خواهم این مسائل زیارت بقیع، شیعه و اینها تا من می‌روم، حل شود که بعد از آن یعنی نزدیک غروب پس از 35 دقیقه به مدینه رسیدیم، امیر مدیر که برای استقبال آمده بود، در همان فرودگاه گفت که ملک عربستان دستور داد و من هم دستور دادم از امشب نحوه زیارت برای شیعیان بدون محدودیت باشد؛ خودمان هم رفتیم و با چشمان خودمان دیدیم که رفتار بدی نداشتند و خوب بود، زوار می‌توانستند راحت زیارت کنند و به داخل بقیع بروند و حتی شب تا ساعات طولانی در بقیع باز بود. پس ببینید این مساله دراختیار عبدا... بود و پس از درخواست آقای‌ هاشمی آنها بلافاصله دستور دادند و حل شد اما این‌بار قضایا منطقه‌ای و متفاوت است. باید قضایای منطقه‌ای و مسائلی که در منطقه هست را در نظر داشت. امروز به تعبیر رسانه‌ها دو بازیگر اصلی منطقه‌ای ایران و عربستان هستند که هرکدام منافعی دارند و هر یک از این کشورها اهداف و حوزه کاری دارند که اگر مشکلات میان دو کشور بخواهد حل شود با یک کلمه آقای ‌هاشمی یا پادشاه عربستان نیست بلکه باید توافق کنند و کمیته‌هایی تشکیل دهند تا مسائل حل شود.

 مشاهده می‌شود که مقامات خارجی که به ایران سفر می‌کنند دیدار با آیت‌ا... ‌هاشمی را در اولویت برنامه‌هایشان قرار می‌دهند. دلیلش نقش تاثیرگذار آقای‌ هاشمی است؟

 بله؛ در این زمینه درخواست‌ها از آقای‌ هاشمی خیلی زیاد است یعنی مقامات خارجی در دیدارهایی که با آقای ‌هاشمی دارند، بر شخصیت او تاکید می‌کنند و معتقد هستند که آقای‌ هاشمی می‌تواند مشکلات را حل کند؛ مهمانانی از منطقه، لبنانی‌ها، سوری‌ها و عراقی‌ها و حتی اروپایی‌ها مثل وزیرخارجه‌ها و روسای مجالسشان که می‌آیند درخواست نقش‌آفرینی از آقای ‌هاشمی برای رفع مشکلاتشان را دارند به‌عبارتی یک اجماع بین‌المللی وجود دارد که آقای ‌هاشمی می‌تواند در این شرایط، مشکلات را حل کند. اما ایشان نیازمند ابزار و اختیارات است.

 الان برخی از مخالفان داخلی آقای ‌هاشمی که نمی‌خواهند به قدرت او در حل مشکلات اعتراف داشته باشند به نامه‌ای اشاره می‌کنند که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام برای عربستان در راستای لغو حکم اعدام شیخ نمر نوشت و می‌گویند پاسخی به این نامه داده نشد. ماجرای این نامه به کجا رسید اصلا؟
من که نمی‌خواهم به کسی نسبت بدهم و بگویم به چه دلیل اما فقط این را می‌گویم که تاکنون این نامه بی‌تاثیر نبوده است. حتی برخی خبرگزاری‌ها که اصولگرا هستند از من سوال کردند که چرا آقای‌ هاشمی نامه نوشتند. پاسخ دادم تلاش برای نجات یک عالم شیعی مجاهد اشکال دارد؟ نامه یک تلاش بود و آقای‌ هاشمی بر اساس وظیفه خود و بر اساس آنچه به ایشان درباره تاثیرگذاری‌شان گفتند، نامه را نوشت. تا به حال هم حکم اجرا نشده و بعد چندی قبل در رسانه‌های عربستان آمده بود که آقای نمر مدتی قبل تیری خورد و تیر در بدنشان است و الان درحال خارج کردن گلوله هستند و تا به حال هم حکم اجرا نشده است. درمورد لغوشدن یا نشدن حکم اطلاعی نداریم اما می‌بینید تا الان اجرا نشده است. رسانه‌ای کردن مسائل خوب است اما با رویکرد منفی نمی‌تواند مفید باشد. ده‌ها نفر در این زمینه اظهارنظر کردند، تهدید کردند و ادبیات مختلفی به‌کار بردند و آقای‌هاشمی هم نامه‌ای به آقای عبدا... نوشت و گفت عدم اجرای حکم می‌تواند برای وحدت مسلمین موثر باشد. فعلا تا به حال حکم اجرا نشده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.