او را کشتم و جسدش را تکه تکه کردم!!

او را با سلاح به قتل رساندم و جسدش را پس از تکه تکه کردن در یک کانال آب حوالی جاده آبعلی رها کردم.

  

مرد دو زنه که متهم است پس از قتل پسر عمه خود، جسد او را تکه‌تکه کرده، برای دومین بار پای میز محاکمه قرار گرفت، اما با رد اتهامش داستان جدیدی را مطرح کرد.

رسیدگی به این پرونده از اردیبهشت دو سال قبل، همزمان با ناپدید شدن پسر جوانی به نام آرش آغاز شد.

پدر آرش در شکایت خود گفت: پسر دایی آرش به نام جمشید طی روزهای اخیر رفتار مشکوکی داشته و به وی مظنون است. بررسی تماس های پسر جوان نشان داد، روز حادثه جمشید با پیامک آرش را به خانه اش در تهرانپارس دعوت کرده بود.

یکی از دوستان جوان ناپدید شده نیز در جریان تحقیقات گفت: آرش روز حادثه با من تماس گرفت و گفت به دیدن جمشید می رود.

در ادامه جمشید دستگیر و اعتراف کرد، بیستم اردیبهشت آرش را به خانه دعوت کردم و پس از مصرف مواد مخدر او را با سلاح به قتل رساندم و جسدش را پس از تکه تکه کردن در یک کانال آب حوالی جاده آبعلی رها کردم.

تحقیقات نشان داد، متهم دو همسر دارد که آنها مدعی شدند سلاح کلت را نزد جمشید دیده اند.

در ادامه پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

جمشید در جلسه محاکمه با انکار قتل گفت: من و آرش با هم رابطه دوستانه ای داشتیم و شب حادثه او برای این که یک مجسمه طلا را بفروشد نزد من آمد. او همچنین قصد فروش خودروی خود را داشت که من آن را به مبلغ 9 میلیون و 800 هزار تومان خریدم. قرار بود آرش دو روز بعد با من تماس بگیرد تا مجسمه را تبدیل به شمش کنیم و من بقیه پول خودرو را به او بدهم اما دیگر با من تماس نگرفت.

قضات بعد از پایان جلسه رسیدگی جمشید را به قصاص محکوم کردندکه قضات دیوان عالی، حکم قصاص را نقض کرده و پرونده را برای رسیدگی دوباره به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران ارسال کردند.

صبح روز شنبه جمشید برای دومین بار به ریاست قاضی نورالله عزیزمحمدی و با حضور چهار قاضی مستشار محاکمه شد.

در ابتدای جلسه دادگاه اولیای دم مقتول خواستار قصاص قاتل شدند. وقتی نوبت به جمشید رسید او با انکار اتهامش این بار داستان جدیدی را تعریف کرد و گفت: شب حادثه آرش به خانه ام آمد و در حال بازی با سلاح بود. من در آشپزخانه بودم که صدای شلیک گلوله شنیدم. وقتی به پذیرایی آمدم متوجه شدم آرش به صورت خودش شلیک کرده است. می دانستم که عمه ام روی پسرش حساس است به همین دلیل جسد را تکه تکه کرده و داخل کانال آبی انداختم که هیچ گاه پیدا نشد.