مثبت
اندیشی را برخی همان خوشبینی معنا کردهاند و بعضی نیز آن را با فرستادن
یا گرفتن انرژی مثبت هم معنا دانستهاند. فارغ از اینکه واژه انرژی مثبت،
بهرغم رواجش، ناظر به معنای دقیقی نیست.
مثبت اندیشی
یکی از اصطلاحات نو پدید در گستره اصطلاحات امروزیهاست. برخی آن را همان
خوشبینی معنا کردهاند و بعضی نیز آن را با فرستادن یا گرفتن انرژی مثبت
هممعنا دانستهاند. (فارغ از اینکه واژه انرژی مثبت، بهرغم رواجش، ناظر
به معنای دقیقی نیست.) گروهی نیز جنبهای فعالانه به آن داده و
مثبتاندیشی را خلاقیت دانستهاند. بهنظر میرسد مثبت اندیشی
قبل از اینکه تعریف شود باید از آنچه که نیست تمییز داده شود. به تعبیری
باید مشخص شود مثبتاندیشی با چه چیزهایی اشتباه گرفته میشود. 7 نکته در
اینباره گفتنی است.
یکم : مثبت اندیشی،
اعتماد نامشروط نیست. آن روی سکه اعتماد نامشروط ، بدبینی است. هنر آن
است که به دزدان، اعتماد نکنی و از آن سو یاران موافق را با بیاعتمادی
نرنجانی و چراغهای رابطه را تاریک نکنی. یادمان باشد این روزها
گاوصندوقها را هم میدزدند و از آن طرف بهترین دوستان هم سر هیچ و پوچ از
دست میروند.
دوم : مثبتاندیشی، زبانبازی و قربان صدقههای مفت و بیوجه نیست.
سوم : مثبتاندیشی،
گریز از تعارض و پرهیز از انتقاد و اعتراض نیست. قرار نیست به قیمتگذار
از باورهایمان، در صلح با جهان باشیم و واقعیتها را نبینیم. دوستی داشتم
که از گورستان میگریخت و در ترحیم نزدیکانش شرکت نمیکرد. علت را که از او
پرسیدیم گفت این کارها با مثبتاندیشی جور نمیآید.
چهارم : مثبتاندیشی،
عشق ورزیدن بیحساب و کتاب نیست. آدمی توان این را ندارد که تاوان
عاشقیهای بیحسابش را پس دهد. ظرفیت آدمی برای جاگذاشته شدن پیش این و آن
محدود است.
پنجم : مثبتاندیشی، پناه بردن به داروها و مواد شادیآور نیست. شادیهای مصنوعی، احساسات و باورهای انسان را غیرواقعی میکنند.
ششم : مثبتاندیشی،
هیچانگاری جهان نیست. کسی که مال دنیا را چرک دست میداند و سرخوش از
بیتوجهی به جهان و هر چه در اوست میشود، گاهی به دست روزگار بازی
میخورد. این روزها دنیا را مدیریت بیشتری لازم است.
هفتم : مثبتاندیشی، در حال زیستن و بیتوجهی به فردا نیست. دم غنیمت شمری البته هنر بزرگی است به شرط آنکه فردا، تاوانش نباشد!